تصلیب ساحران (قرآن)فرعون ساحرانی را که به حضرت موسی علیهالسّلام ایمان آورده بودند را تهدید به صلیب کشیدن و به دار آویختن کرد. ۱ - صلیب کشیدن ساحرانتصلیب و به دار آویختن، از تهدیدهای فرعون، علیه ساحران مؤمن، به موسی علیهالسّلام بود. والقی السحرة سـجدین «و ساحران (بی اختیار) به سجده افتادند.» قال فرعون ءامنتم به قبل ان ءاذن لکم... «فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟! حتما این نیرنگ و توطئه ای است که در این شهر (و دیار) چیده اید، تا اهلش را از آن بیرون کنید ولی بزودی خواهید دانست!». .. ثم لاصلبنکم اجمعین. «.... سپس همگی را به دار می آویزم!» قال... ولاصلبنکم فی جذوع النخل... « (فرعون) گفت.... و شما را از تنه های نخل به دار می آویزم و خواهید دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است!» قال... ولاصلبنکم اجمعین. «(فرعون) گفت.... و همه شما را به دار می آویزم» ۱.۱ - قتل با زجر(فلسوف تعلمون لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف و لاصلبنکم اجمعین). یعنی نه تنها همه شما را به قتل می رسانم بلکه قتلی توام با زجر و شکنجه آنهم در ملا عام و بر فراز درختان بلند نخل، زیرا بریدن دست و پا به طور مخالف سبب می شود که احتمالا انسان دیرتر بمیرد و زجر و شکنجه بیشتر شود. و چنین است طریقه زمامداران زورگو و ستمکار در هر عصر و زمان، نخست مردان مصلح الهی را متهم به توطئه بر ضد مردم می کنند، و پس از استفاده از حربه تهمت، حربه شمشیر را به کار می برند، تا موقعیت حق طلبان و پشتوانه مردمی آنها نخست تضعیف شود، سپس آنها را از سر راه خود بردارند. ۱.۲ - دار آویختن ساحراناما تهدید به اینکه شما را بر درختان نخل به دار می آویزم شاید به خاطر این بوده است که این درختان از بلندترین درختانند و همه کس از دور و نزدیک کسی را که به آن آویخته باشد می بیند. این نکته نیز قابل ملاحظه است که در عرف آن زمان دارزدن آن چنان که در عرف ما معمول است نبوده، طناب دار را به گردن شخصی که می خواستند او را دار بزنند نمی انداختند، بلکه به دستها یا شانه ها میبستند، تا زجرکش شود. ۱.۳ - درس عبرت انگیز"(لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف ثم لاصلبنکم اجمعین). در حقیقت منظور این بوده است که آنها را با زجر و شکنجه به قتل برساند و صحنه بسیار هولناک و عبرت انگیزی برای همگان به وجود آورد، زیرا بریدن دست و پا و سپس به دار آویختن سبب می شد که در انظار مردم خون از بدنشان فواره بزند و آنها نیز بر فراز دار دست و پا زنند تا زمانی که مرگشان فرا رسد. (توجه داشته باشید که دار زدن در آن زمان به صورت امروز نبود که طناب را به گردن افراد بیاویزند بلکه به زیر شانه های آنها قرار می دادند تا بزودی نمیرند). و شاید بریدن دست و پاها بطور مخالف برای این بوده است که این کار سبب می شده دیرتر بمیرند و زجر و شکنجه بیشتر ببینند. ۲ - پانویس۳ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تصلیب ساحران». |